تاريخ : دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:, | 20:15 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

به اطاع كليه خواهران و برادران می رسانم

وزارت ارشاد آمريكا اعلام كرد كه به مناسبت 11 سپتامبر

مراسمی را در بيت جورج واشنگتن

با حضور مداحان بااخلاص:

حاج مايكل جكسون و حاجيه خانم جنيفر لوپز در حضور 

حاج حسين اوباما برگزار می شود.

هيئت رزمندگان غرب تگزاس

 

نظر فراموش نشه...



تاريخ : شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, | 21:28 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

_ حالا كجا درس بخونم؟

_ مدرسان شريف

_ چه كتابيو بخونم؟

_ مدرسان شريف

_ چي؟

_ مدرسان شريف

_ كی؟

_ مدرسان شريف

_ كجا؟

_ دِ درد!!! كوفت!! احمق نفهم چند بار بايد يه چيزو بهت بگن؟ تو اسكلی كه نمی گيری من اينجا دارم با ایی بهت ميگم و تكرار ميكنم !!حالا بيا و لطف كن ازت 100 تا جوك هم ميسازن ديگه چيزي نپرسيا!!



تاريخ : چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, | 15:23 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظر فراموش نشه ...

منبع : http://rocku.blogfa.com



تاريخ : چهار شنبه 27 شهريور 1392برچسب:, | 14:58 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سلام

به خواسته ی یکی از دوستان خلم (مرسی که موضوع دادی داداش ) این ترول ها رو براتون میذارم

تو رو خدا ناراحت نشین همش شوخیه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظر یادتون نره ...

منبع : http://lpfan.blogsky.com



تاريخ : دو شنبه 25 شهريور 1392برچسب:, | 14:5 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa
من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:
1.الان توی اینترنتی
2. الان تو سایت منی
3. یک انسان هستی
4.الان داری پست منو میخونی
5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژ
7.الان داری امتحان میکنی
8.الان خنده ات گرفت
9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته ام
10. الان چک کردی ببینی واقعا جاانداختم عدد 6 رو یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی و داری فحشم میدی
15. ولی نمیدونی که منم درم به تو میخندم چون منظورم عدد 1 بود که 7 بار تا الان نوشتم :)))
 
منبا : http://hasti-hs.blogfa.com/
نظر ...


تاريخ : یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, | 2:8 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سلام بچه ها

اگر به کتاب های ترسناک علاقه دارین به اون یکی وبم حتما سر بزنین

آدرس : http://elsi.blogfa.com/

ممنون

بای



تاريخ : یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, | 1:1 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سلام

این یه کتاب طنزه که واس دانلود گذاشتم

امیدوارم خوشتون بیاد

میاد

نترس

برای دانلود این کتاب بر روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود

نظر هم که فک نکنم یادتون بره...

 



تاريخ : یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, | 1:39 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

یادمه سال دوم راهنمایی تو کتاب هدیه های آسمانی مون درس اول اثبات کردن و نشون دادن که آفریدن هیچ یک از نعمت های خداوند بی دلیل نیست.

حالا یه سوال از اون موقع تا حالا ذهن منو مشغول کرده.

میگم خدا دقیقا چرا این پشه و سوسک و مگس و ... رو آفریده؟؟!!!

البته شایدم بیچاره میخواسته یه تفریحی بکنه ما آدما رو زجر بده!!!

چه میشه کرد ...

 

نظرم که خودتون میدونین...

مر30



تاريخ : یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, | 1:10 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

میگم تا حالا دقت کردین تو این فیلما یارو بعد از اینکه یه نامه میخونه به یه نقطه ی نا معلوم خیره میشه و به فکر فرو میره!!!

حالا همون نامه رو در عرض 3 ثانیه میخونه بعد وقتی که از روش میخونن یا به ما نشون میدن باید 5 دیقه بشینیم ببینیم دقیقا چی میگه!!!

 

(حتما نظر بدین و بگین جوکم چطوره.)



تاريخ : یک شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, | 23:57 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سلاااام!!!

بالاخره بعد از یه غیبت طولانی من آمده ام !!!!

تو دستم چیز خاصی نی ولی دنبالش میرم.

خوب... فعلا.



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 19:27 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺑﺪﻩ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺘﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ !!!
ﻣﻦ: ﺑﺎﺑﺎ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﺭﻣﺰﺷﻮ ﺑﺰﻧﻢ!
Delete SMS
Delete Video
Delete picture
Delete music
Delete private
Delete number
FORMAT MeMoRy CARD
ﻣﻦ: ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺗﻮﻥ ﻣﺨﻔﯽ ﮐﻨﻢ!
ﺑﺎﺑﺎﻡ: ﻧﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺳﺎﻋﺘﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ..



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 19:24 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

عاقا دزدی هم می کنید دقت کنید



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:53 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

ميگن رضاخان شبها با ماشين توي خيابون هاي طهران ميگشته

و به امورات نظامي کشور رسيدگي ميکرده !



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:48 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

امروز تو خيابون بشدت جيشم گرفت ! ديگه كم كم داشت ميريخت...


تا يه توالت عمومي ديدم مث اسب پريدم توش..

بروو ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:42 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

پیرمرد هر شب بعد از کار به کابین ناخدا می رفت و به سخنان ناخدای جوان گوش می داد.


یک شب ناخدای جوان رو به پیرمرد کرد و گفت: آیا زمین شناسی خوانده ای؟

بقیه اش را در ادتمه مطلب ببین



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:39 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

طرف تازه فوقِ ديپلمش رو تو رشته پرورش تخم حيوانات اهلي از دانشکده غيرانتفاعي و غير حضوري

 


علمي کاربردي تو قريه ي مسلم آباد از توابع ياقوت شهر سفلي مَمَسني

 
به زور سه ترم مشروطي و دو جلسه تشکيل شورا و نامه


از امام جماعت مسجدشون گرفته (نفسم گرفت)


اونوقت برگشته ميگه:


از اين مملکت بايد رفت ، ديگه اينجا نميشه موند...!



اوباما بد از شنيدنِ اين جمله ، نامه حمله نظامي به


ايران رو از رو ميزش برداشت و كرد تو ك..ش :| !!




تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:38 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:37 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

با تو ام دختر جان:
پسری که این سر شهر میکوبه میاد دنبال تو،
پسری که بدون ترس ومحکم،همه جا دستاشو دورت حلقه میکنه،
پسری که اس ام اساش کوتاه هست اما پر احساسه،
پسری که دستات رو تو چراغ قرمز خیابونا محکم تر میگیره،
پسری که بی هوا برات اس ام اس های غمگین می فرسته،
پسری که تو بیرون رفتن های دست جمعی ساکت تر از همیشه است،
پسری که وقتی داری حرف می زنی تو صورتت لبخند میزنه،
پسری که موهاتو از جلوی چشات میزنه کنار،
پسری که وقتی تو خودتی قلقلکت میده؛
.
.
.
.
.
.
.
.
این پسر نیست،این دیوثه=))))))
بس که با این و اون بوده حرفه ای شده،گردنشو بزن
زیادی هم احساساتی نشو =)))))



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:36 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سمش پریا هست و یه سالشه، دو ماهه بخاطر عفونتِ شدید بستریه
دکترا ازش قطعِ امید کردن، شما رو به عزیزتون قسم، براش دعا کنین
از طرف : Ali Rasouli پدرِ این کوچولو
لطفاً به اشتراك بزارین تا همه واسش دعا كنن، شاید دعایِ یه دلشکسته بتونه معجزه کنه.

برای همه مریض ها دعا میکنیم تا لباس عافیت بپوشن..برای منم دعا کنید

از دوستان عزیزی که برای پریا دعا کردن ممنونیم این کودک لباس عافیت بر تن کرد



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:34 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

چه قانونیه که هرچی پسر خوشگله گیر دختر زشت میفته! هر چی هم دختر خوشگله گیره پسر زشت ؟!

من نگران خودمم احتمالاً اگه این قانون درست کار کنه گودزیلا گیرم میاد



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:33 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

جان من بگو



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:33 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت: جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!

اینطوری تعریف میکنه:

من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو

ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت.

اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!!

راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.

دیگه بارون حسابی تند شده بود.

با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد.

من هم بی معطلی پریدم توش.

اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.

وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!

خیلی ترسیدم!

داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد.

هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه!

تمام تنم یخ کرده بود.

نمیتونستم حتی جیغ بکشم، ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.

تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.

تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده

نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.

ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.

از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.

در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.

اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.

دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین

بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم، وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند

یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو، یکیشون داد زد:

ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم
سوار شده بود!!!



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:30 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

کوروش بزرگ


افلاتون شاگرد نام آور سقراط , کوروش بزرگ را به عنوان الگوی دقیقی از فرمان روایی روشن مایه می ستاید .

کوروش برای پارسیان مانند موسی بود برای یهودیان . کوروش وقتی بابل راگشود , عبریان وی راستودند

زیرا آنان را آزاد کرد و گذاشت بیش از چهل هزار تن از آنان بابل را ترک کنند و به سرزمین موعود باز گردند .

کوروش بزرگ به دلیل نیک اندیشی و نیک خواهی قلبی اش برای زندگی صلح آمیز بشر ,

نامش در آیات آغازین انجیل اشعیا جاودانه شده اس



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:29 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ
ﻣﺠﺮﺩ
..
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺪﻭﻧﺎ
55 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﺵ 22
ﺳﺎﻟﺸﻪ !
ﺟﻨﯿﻔﺮ ﻟﻮﭘﺰ 42 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﺵ
26 !
ﻣﺎﺭﯾﺎ ﮐﺮﯼ 44 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ !32
ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺠﺮﺩﯼ ؟ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ... ﺭﯾﻠﮑﺲ !
ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﺕ ﻫﻨﻮﺯ
ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻧیومده



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:27 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:25 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

تا حالا شنیدین میگن عروسا روز عروسیشون اشتها ندارن و خیلی غذا نمی خورن؟؟؟

خب من دیگه حرفی ندارم... نیشخند

 











تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:24 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

قیافه دخترا وقتی صبح از خواب پامیشن



تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:, | 18:23 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

اسم دخترا
.
.
.
.
... ... ... .


ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ : ﻣﺜﻞ ﻋﺴﻞ


ﺳﺎﻋﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﻭﺯ : ﻣﺜﻞ ﭘﮕﺎﻩ، ﺳﭙﯿﺪﻩ، ﺳﺤﺮ


ﺍﺳﻢ ﺟﮏ ﻭ ﺟﻮﻧﻮﺭ ﺑﺎﺷه : ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﻩ : ﻣﺜﻞ ﭘﺮﺳﺘﻮ،ﺩﺭﻧﺎ …


ﺣﺸﺮﻩ : ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ،


ﭼﻬﺎﺭﭘﺎ : ﻣﺜﻞ ﻏﺰﺍﻝ ...


ﺍﺳﻢ ﻋﻠﻒ ﺑﺎﺷه : ﻣﺜﻞ ﺭﯾﺤﺎﻧﻪ، ﭘﻮﻧﻪ ﻭ …


اسم گل باشه : نرگس ، مریم ، رز، نسترن ، لاله


ﺍﺳﻢ ﻣﻜﺎﻥ ﺑﺎﺷه : ﻣﺜﻞ ﺻﺤﺮﺍ، ﺩﺭﯾﺎ، ﺧﺎﻭﺭ، ﺍﯾﺮﺍﻥ


ﺧﯿﺲ ﺑﺎﺷه : ﻣﺜﻞ ﺷﺒﻨﻢ، ﺩﺭﯾﺎ، ﺳﺎﺣﻞ، ﺑﺎﺭﺍﻥ


ﻭ ﻛﻼ ﻫﺮ ﺍﺳﻤﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷه ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮه...


ﻭ ﺩﺭﻏﯿﺮ اﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﺍﺳﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺳﻢ ﭘسره...


پسرا هوامو داشته باشین.... گاوچران



تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, | 15:2 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

*خبر*                                              *خبر*  

سلام! یک خبر فوری دارم وبلاگ ما نویسنده میپذیرد ما شدیدا به یک یا چند نویسنده نیاز داریم خواهشا سریعا اقدام کنید!

 

دوستان عزیزی که مایل اند به جمع ما اضافه شوند لیست زیر را پر کنند و برای من ایمیل کنند... 

آدرس ایمیلم:shak2000.ss@gmail.com

 

*اسم:

*فامیل:

*نامی که مایل اید در وبلاگ قرار گیرد:

*آدرس ایمیل:

شماره ی موبایل (اختیاری):

*سن:

*جنسیت:

*محل زندگی(شهر و استان):

آدرس وبلاگتان(اگر دارید):

*درباره ی خودتان:

*مورد هایی که ستاره دارد اجباری است*

 



تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, | 19:40 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

یاس، شب امتحان

سخته درسم ...

رسیده وقت رفتن ...

به سر امتحانی که میدونم تهش ردم ...

حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه ...

وقت امتحانو ریدنه به برگمه، و خودت میدونی که ر*ی*د*م الکی جو نده ...

حرفای خونوادمم که نمک زخممه...و تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...

باز منمو حسرت یه نمره ی بیست... که استاد بنویسه، تو گوشه ی لیست ...

میدونی چند بار افتادم برای یه درس؟ بگذریم دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست ...

 

توکه میدونستی دانشجوی سال آخرتم ... بگو با من دیگه چرا دِ اخهنوکرتم !!

"" فکر نکنی اهل جبران یا انتقامم خودم باید دقت می کردم تو انتخابم""

نظر يادت نره

عليا

منبع : http://lovedastan.blogfa.com/

 



تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, | 18:45 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !

 

بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود . 

 

زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .


 

زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !

نظر يادت نره

عليا



تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, | 18:33 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه
گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »
صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین
او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید.
صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسید
صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این را به تو
بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»
مرد بانا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد .
راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را
تعمیر کردند.. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل
شنیده بود ، شنید.
صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»
این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم
پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم . بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»
مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.
مرد گفت :‌« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236284,239عدداست و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین وجود دارد»
راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح است . اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم..»
رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت : «صدا از پشت آن در بود»
مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود . مرد گفت :« ممکن است کلید این در را به من بدهید؟»
راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد.پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند..
راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت.. او بازهم درخواست کلید کرد .
پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.
در نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلید آخرین در است » . مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره راچرخاند و در را باز کرد . وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود.

.
.

.

.


.

.

.



.

.

.


.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.....اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید ، چون شما راهب نیستید .
لطفا به من بد و بیراه ندید؛
خودمم دارم دنبال اون کسی که اینو برای من فرستاده می گردم تا حقشو کف دستش بگذارم

نظر يادتون نره

عليا



تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, | 16:15 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

برای مشاهده ادامه تصاوبر به ادامه مطلب بروید


 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, | 16:11 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa


برای مشاهده ادامه تصاویر به ادامه مطلب بروید ...


 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 16:53 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت : عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده . هرچی اسمس هم براش میزنم باز جواب نمیده . آنلاین هم نشده چند روزه . نگرانشم . چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره . شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم . قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی . مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه. شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم . فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین . مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان. می خوان ازت خواستگاری کنن واسه پسرشون. شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد . یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام. شنل قرمزی با پژوی ۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه . بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه . شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟ حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن . شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !! حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی در آوردی . بهت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه . بچه ها شاکی شدن دعوتت نکردن . شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟ حنا : آره با لوک خوشانس میان ...

ادامه مطلب...
 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 16:46 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

دقت کردین تو ایران فقط وقتی آرایش عروس رو قبول دارن که دیگه حتی مادرش هم نشناسدش ؟؟؟

.
.
تا حالا دقت کردین همیشه بامیه زود تموم میشه و زولبیا زیاد میاد ؟
.

تا حالا دقت کردین جمله :
(با تمام احترامی که واستون قائلم)
استارتی است برای قهوه ای کردن طرف مقابل ؟
.
.
دقت کردید تو دستشویی شیر آبو نیم دور می پیچونی کل آب شهر ازش میپاشه به در و دیوار و سر و صورتت ، حالا ۱۷ دور باید بتابونی تا بسته شه ؟
.
.
دقت کردین بهترین ایده هارو برای دیگرون داریم و برای خودمون عملا ر.ی.د.ی.م ؟
.
.
تا حالا دقت کردین راننده تاکسی هایی که بیشتر باهات گرم میگیرن و حرف میزنن ، کرایه بیشتری میگرن و تو هم روت نمیشه چیزی بگی ؟
.
.

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | 19:58 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

بی من وتو

 

خُنُک آن دم که نشینیم در ِ ایوان من و تو                                                                              به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو

 

داده باغ و دم مرغان بدهد آب حیا ت       زمانی که درآییم به بستان من و تو

 

اختران فلک آیند به نظاره ی مه خود را بنماییم به ایشان من و تو

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق                                                                                 خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق                                                                                خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

طوطیان فلکی جمله شکرخوار در مقامی که بخندیم بدان سان من و تو

 

این عجب تر که من و تو به یکی کنج هم در این دم به عراقیم و خراسان من و تو

 

به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر                                                                                   در بهشت ابدی و شکرستان من و تو 

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق                                                                                   خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

 

مولانا

نظر يادت نره

عليا



تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | 19:27 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

حديث مستانه

 

سرمست  شد نگارم بنگر به نرگسانش                                                 مستانه شد حديثش پيچيده شد زبانش

 

گه می فتد ازين سو گه می فتد از آن سو                                                آنكس كه مست گردد خود اين بود نشانش

 

چشمش بلای مستان ما را ازو مترسان                                                   من مستم و نترسم از چوب شحشگانش

 

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه                                                   برجه بگير  زلفش ،دركش در اين ميانش

 

انديشه ای كه آيد در دل زيار گويد،                                                                     جان بر سرش فشانم پر زر كنم دهانش

 

آن روی گلستانش و آن بلبل بيانش                                                 وآن شيوه هاش يا رب تا كی است آنش

 

اين صورتش بهانه ست او نور آسمان است                                بگذر ز نقش و صورت، جانش خوشست جانش

 

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد                                                            پس اين جهان مرده زنده ست از آنجهانش

مولانا

 

با هزار تا بدبختی شعرشو در آوردم نظر ندی...

عليا

 

 



تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | 15:18 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سری جدید جوک های غضنفر (ویژه شهریور ماه)  www.taknaz.ir

غضنفر و حیف نون رو بردن جهنم فرداش با لباس سیاه و کثیف بر گشتن، پرسیدن چرا این جور شدین؟ گفتن خدا وکیلى کار دو نفر نبود ولى خاموشش کردیم !!

**************

 

غضنفر با زنش میره پارک بلال بخورن،وقتی بلالی داشت اونا رو باد میزد، یه کدوم از اونارو برداشت و به زنش گفت: ببین قدرت خدار و همین بلال زمان پیامبر اذان می گفت!!

*************

ادامه مطلب...

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, | 14:46 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

خواهرزادم رفته بود مهد کودک یک دختر با پووست خیلی سفید و موهای خیلی روشن دیده بود

به ماانش گفته:مامان این دختره چرا انقدر کمرنگه ؟؟

کمدمو باز کردم دیدم چند تا از لباسای خواهرم قاطی لباسامه

به مامانم گفتم اینا چرا اینجاست؟

میگه خواهرت گفته اینا رو نمیخواد بدمش به مستحق!!

یک سوال؟؟!! وقتی به انسان های عاشق میگن مرغ عشق!

لابد به انسان ها مشکل دار(از نظر رابطه باهم)میگن انگری بردز!!

نقش بعضی مامان ها تو خونه = google search

هر چی گم میشه ازشون میپرسیم اوناهم میگن کجاست!!

واقا باید از گربه های له شده توسط ماشین که کف خیابون افتادن پرسید:

اون طرف خیابون چی داشت که این طرف نداشت؟؟

نویسنده : شری



تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 18:53 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

عکس های ترول, ترول ایرانی, ترول های بامزه

 

 

عکس های ترول, ترول ایرانی, ترول های بامزه

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 18:31 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

ترول های بامزه, جدیدترین ترول ها


 

ترول های بامزه, جدیدترین ترول ها


 

ترول های بامزه, جدیدترین ترول ها

ادامه مطلب...

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, | 15:51 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

با اين نرخ سکه ديگه دختر مذهبي هم نميشه گرفت، 14 تا سکه هم زياده!
بايد يکي و پيدا کنيم به 5 تن راضي باشه ..!

******

بچه داداشم 6 سالشه خورده بود زمين گفتم بيا بوسش كنم خوب شه برگشته ميگه : نميخوام تو زندگي زخم هايى هست كه فقط يه نفر خاص بايد بوس كنه تا خوب شه!!! :)))
اينا بچه نيستن که افعين :|

 ******

يه دوس دخدر هم نداريم ازمون بپرسه غير از من چندتا جي اف داري؟
مام بش بگيم عزيزم با اينكه خيليا منو ميخوان اما من فقط تورو ميخوام !
بعدش اونم ذوق مرگ شه پرواز كنه و گير كنه تو پنكه سقفي تيكه تيكه شه بميره از شرش راحت شم کصصافط!!!

 ******

مامانم سيم کارتشو در آورده ميگه فک کنم داره ميسوزه
نيگا رنگشم داره عوض ميشه!!!! :|


ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, | 15:46 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

  من نمی دونم "كره خر" كجاش فحشه؟ خودت نگاه كن آخه

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

من نمیدونم " کره خر " کجاش فحشه ؟ خودت نگاه کن آخه ! + عکس

  

نظر بديييييين

نويسنده : عليا

 



تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, | 15:43 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

حالا هي پوستر الكي چاپ كنيد

-داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟

آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟

-

-

-

-نه من به این اراجیف اعتقادی ندارم؛ من یک روشنفکرم

مگه تا حالا مامانو دیدی؟

نظر نداده در نری

نويسنده : عليا



تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, | 22:35 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

تنها یکی از ۱۰۰۰ مرد، رهبر مردان دیگر می شود. ۹۹۹نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند. “گروچو مارکس”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
دیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد! پول می خواد که تو نداری!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
لیلی شدم مجنون شدی، شیرین شدم فرهاد شدی
حوا شدم بعید می دونم آدم بشی!!!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
هر زنی از سر هر مردی زیاد است! “ژان پل سارتر”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
بعضی از پسرا رو که میبینم دلم میخواد بهشون بگم:
خوشکل خانوم کدوم آرایشگاه میری !!!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
شما آقا پسری که ابروهاتو ور میداری که خوشگل بشی، فقط با یه ابرو ورداشتن که خوشگل نمیشی، باید رژ بزنی، دامنم بپوشی که ناز بشی!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
الهی ! به‎ ‎مردان در خانه ات / به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنانکه در بچه داری تکند / یلان عوض کردن پوشکند
به آنانکه باذوق و شوق تمام / به مادرزن خود بگویند: مامان
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
بابام به مامانم سپرده جمعه ها هفت صبح بیدارش کنه؛ بگه “امروز جمعه است ، بگیر بخواب!” به حق چیزای نشنیده!!!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟ چون معمولا باید در روان درمانی به دوران
کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خودش خط بکشد.
“سینکلر لوییس”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. “جان رابرت فاولز”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
جوک مردان فمینیستی خنده دار
عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است. “کاتلین نوریس”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
اگر در دنیا فقط یک زن بد وجود باشد همه ی مردها تصور می کنند زن آنهاست. “ضرب المثل روسی”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مرد مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید تنها برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود. “جرج الیوت ”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
دقت کردید تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که؛ یوسف را به غلامی قبول کردند.
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است!
“گلوریا استاینم ”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
خدایا در آفرینش مردها کیفیت را فداى کمیت نکن
کمتر خلق کن ولى آدم خلق کن!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مردها را باید کشت
جور دیگر باید زیست …
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
وقتی خدا حوا رو آفرید چی گفت؟
“کار نیکو کردن از پر کردن است”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
به رفیقم که تازه ازدواج کرده میگم مهریه چند تا سکه نوشتی؟ میگه: فلان تا(مثلا هزارتا) میگم اوووووه چقدر زیاااااد! ولی خب عیب نداره، همین که بهت زن دادن خودش خیلی خوبه!



تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, | 22:30 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

آرزوهایی که به آنها نرسیده ایم....
 
یادمه بچه گی هام شوهر خاله ام همیشه می گفت: تو یه چیزی میشی ... تو یه چیزی میشی ... واقعا سق سیاهی داشت و چشم شوری که بعد از این همه سال هیچی نشدم ... همه ما آرزوهایی داشته ایم یا داریم که به آنها نرسیده ایم یا هرگز نخواهیم رسید.
بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن ... نمونه هایی از این دست را بخوانید...
 
- ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !
- قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !
- موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی !
- پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !
- آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن !
- مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن !
- کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم !
- ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن !
- خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه !
- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن !
- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن !
- مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه 2 میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون !
- آبدارچی بانک هم نشدیم 1 میلیارد بزنیم به جیب !
- بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد !
- آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن... اه !!
- بیل گیتس هم نشدیم که 500 دلار در ثانیه درآمدمون باشه !
- لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه...!
- فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن !
- فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم !
- به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم !
- مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم !
- زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه...!
- تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه !
- نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه !
- نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه !
- شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما !
- ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه!
- چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم !
- قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم !
- عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم !
- فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه !
- گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم !
- معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن !
- کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم !
- ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم!
- مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم !
- ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون !
- مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم !
- توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن !


 



تاريخ : یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, | 20:45 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟
بابا آب داد بابا نان داد.

 

می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
من می توانم بخوانم و بنویسم.

می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
من می توانم بدوم.

.

.

.

.

.

بهمین دلیل ما هنوز بدنبال آب و نانیم ، آنها بدنبال اکتشافات و نوآوری...

نظر يادت نره

نويسنده : عليا



تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, | 21:35 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

تمام چیزی که باید از یک زندگی اموخت یک کلمه است :

        میگذرد

نویسنده : شری



تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, | 21:13 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

زمان بس کند میگذرد برای انان که در انتظار اند؛

بس طولانی است برای انان که در اندوه اند؛

و بس کوتاه برای انان که سرخوش اند؛

اماابدی است برای انان که عاشق اند.

نویسنده: شری



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

كد ماوس

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس