تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, | 19:40 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

یاس، شب امتحان

سخته درسم ...

رسیده وقت رفتن ...

به سر امتحانی که میدونم تهش ردم ...

حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه ...

وقت امتحانو ریدنه به برگمه، و خودت میدونی که ر*ی*د*م الکی جو نده ...

حرفای خونوادمم که نمک زخممه...و تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...

باز منمو حسرت یه نمره ی بیست... که استاد بنویسه، تو گوشه ی لیست ...

میدونی چند بار افتادم برای یه درس؟ بگذریم دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست ...

 

توکه میدونستی دانشجوی سال آخرتم ... بگو با من دیگه چرا دِ اخهنوکرتم !!

"" فکر نکنی اهل جبران یا انتقامم خودم باید دقت می کردم تو انتخابم""

نظر يادت نره

عليا

منبع : http://lovedastan.blogfa.com/

 



تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, | 18:45 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !

 

بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود . 

 

زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .


 

زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !

نظر يادت نره

عليا



تاريخ : سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, | 18:33 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه
گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »
صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین
او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید.
صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسید
صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این را به تو
بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»
مرد بانا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد .
راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را
تعمیر کردند.. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل
شنیده بود ، شنید.
صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»
این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم
پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم . بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟»
راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»
مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.
مرد گفت :‌« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236284,239عدداست و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین وجود دارد»
راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح است . اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم..»
رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت : «صدا از پشت آن در بود»
مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود . مرد گفت :« ممکن است کلید این در را به من بدهید؟»
راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد.پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند..
راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت.. او بازهم درخواست کلید کرد .
پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.
در نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلید آخرین در است » . مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره راچرخاند و در را باز کرد . وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود.

.
.

.

.


.

.

.



.

.

.


.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.....اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید ، چون شما راهب نیستید .
لطفا به من بد و بیراه ندید؛
خودمم دارم دنبال اون کسی که اینو برای من فرستاده می گردم تا حقشو کف دستش بگذارم

نظر يادتون نره

عليا



تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, | 16:15 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

برای مشاهده ادامه تصاوبر به ادامه مطلب بروید


 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, | 16:11 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa


برای مشاهده ادامه تصاویر به ادامه مطلب بروید ...


 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 16:53 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد و گفت : عزیزم چند روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده . هرچی اسمس هم براش میزنم باز جواب نمیده . آنلاین هم نشده چند روزه . نگرانشم . چندتا پیتزا بخر با یه اکانت ماهانه براش ببر . ببین حالش چطوره . شنل قرمزی گفت : مامی امروز نمیتونم . قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بریم دیزین اسکی . مادرش گفت : یا با زبون خوش میری . یا میدمت دست داداشت گوریل انگوری لهت کنه. شنل قرمزی گفت : حیف که بهشت زیر پاتونه . باشه میرم . فقط خواستین برین بهشت کفش پاشنه بلند نپوشین . مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بیان. می خوان ازت خواستگاری کنن واسه پسرشون. شنل قرمزی گفت : من که گفتم از این پسر لوس دکتر خوشم نمیاد . یا رابین هود یا هیچ کس . فقط اون و می خوام. شنل قرمزی با پژوی ۲۰۶ آلبالوئی که تازه خریده از خونه خارج میشه . بین راه حنا دختری در مزرعه رو میبینه . شنل قرمزی: حنا کجا میری ؟؟؟ حنا : وقت آرایشگاه دارم . امشب یوگی و دوستان پارتی دعوتم کردن . شنل قرمزی: ای نا کس حالا تنها میپری دیگه !! حنا : تو پارتی قبلی که بچه های مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازی در آوردی . بهت گفتن شب بمون گفتی مامانم نگران میشه . بچه ها شاکی شدن دعوتت نکردن . شنل قرمزی: حتما اون دختره ایکبری سیندرلا هم هست ؟؟؟ حنا : آره با لوک خوشانس میان ...

ادامه مطلب...
 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, | 16:46 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

دقت کردین تو ایران فقط وقتی آرایش عروس رو قبول دارن که دیگه حتی مادرش هم نشناسدش ؟؟؟

.
.
تا حالا دقت کردین همیشه بامیه زود تموم میشه و زولبیا زیاد میاد ؟
.

تا حالا دقت کردین جمله :
(با تمام احترامی که واستون قائلم)
استارتی است برای قهوه ای کردن طرف مقابل ؟
.
.
دقت کردید تو دستشویی شیر آبو نیم دور می پیچونی کل آب شهر ازش میپاشه به در و دیوار و سر و صورتت ، حالا ۱۷ دور باید بتابونی تا بسته شه ؟
.
.
دقت کردین بهترین ایده هارو برای دیگرون داریم و برای خودمون عملا ر.ی.د.ی.م ؟
.
.
تا حالا دقت کردین راننده تاکسی هایی که بیشتر باهات گرم میگیرن و حرف میزنن ، کرایه بیشتری میگرن و تو هم روت نمیشه چیزی بگی ؟
.
.

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | 19:58 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

بی من وتو

 

خُنُک آن دم که نشینیم در ِ ایوان من و تو                                                                              به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو

 

داده باغ و دم مرغان بدهد آب حیا ت       زمانی که درآییم به بستان من و تو

 

اختران فلک آیند به نظاره ی مه خود را بنماییم به ایشان من و تو

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق                                                                                 خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق                                                                                خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

طوطیان فلکی جمله شکرخوار در مقامی که بخندیم بدان سان من و تو

 

این عجب تر که من و تو به یکی کنج هم در این دم به عراقیم و خراسان من و تو

 

به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر                                                                                   در بهشت ابدی و شکرستان من و تو 

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر ذوق                                                                                   خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

من و تو بی من و تو جمع شویم از سر خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو

 

 

مولانا

نظر يادت نره

عليا



تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, | 19:27 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

حديث مستانه

 

سرمست  شد نگارم بنگر به نرگسانش                                                 مستانه شد حديثش پيچيده شد زبانش

 

گه می فتد ازين سو گه می فتد از آن سو                                                آنكس كه مست گردد خود اين بود نشانش

 

چشمش بلای مستان ما را ازو مترسان                                                   من مستم و نترسم از چوب شحشگانش

 

ای عشق الله الله سرمست شد شهنشه                                                   برجه بگير  زلفش ،دركش در اين ميانش

 

انديشه ای كه آيد در دل زيار گويد،                                                                     جان بر سرش فشانم پر زر كنم دهانش

 

آن روی گلستانش و آن بلبل بيانش                                                 وآن شيوه هاش يا رب تا كی است آنش

 

اين صورتش بهانه ست او نور آسمان است                                بگذر ز نقش و صورت، جانش خوشست جانش

 

دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد                                                            پس اين جهان مرده زنده ست از آنجهانش

مولانا

 

با هزار تا بدبختی شعرشو در آوردم نظر ندی...

عليا

 

 



تاريخ : پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, | 15:18 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

سری جدید جوک های غضنفر (ویژه شهریور ماه)  www.taknaz.ir

غضنفر و حیف نون رو بردن جهنم فرداش با لباس سیاه و کثیف بر گشتن، پرسیدن چرا این جور شدین؟ گفتن خدا وکیلى کار دو نفر نبود ولى خاموشش کردیم !!

**************

 

غضنفر با زنش میره پارک بلال بخورن،وقتی بلالی داشت اونا رو باد میزد، یه کدوم از اونارو برداشت و به زنش گفت: ببین قدرت خدار و همین بلال زمان پیامبر اذان می گفت!!

*************

ادامه مطلب...

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, | 14:46 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

خواهرزادم رفته بود مهد کودک یک دختر با پووست خیلی سفید و موهای خیلی روشن دیده بود

به ماانش گفته:مامان این دختره چرا انقدر کمرنگه ؟؟

کمدمو باز کردم دیدم چند تا از لباسای خواهرم قاطی لباسامه

به مامانم گفتم اینا چرا اینجاست؟

میگه خواهرت گفته اینا رو نمیخواد بدمش به مستحق!!

یک سوال؟؟!! وقتی به انسان های عاشق میگن مرغ عشق!

لابد به انسان ها مشکل دار(از نظر رابطه باهم)میگن انگری بردز!!

نقش بعضی مامان ها تو خونه = google search

هر چی گم میشه ازشون میپرسیم اوناهم میگن کجاست!!

واقا باید از گربه های له شده توسط ماشین که کف خیابون افتادن پرسید:

اون طرف خیابون چی داشت که این طرف نداشت؟؟

نویسنده : شری



تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 18:53 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

عکس های ترول, ترول ایرانی, ترول های بامزه

 

 

عکس های ترول, ترول ایرانی, ترول های بامزه

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, | 18:31 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

ترول های بامزه, جدیدترین ترول ها


 

ترول های بامزه, جدیدترین ترول ها


 

ترول های بامزه, جدیدترین ترول ها

ادامه مطلب...

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, | 15:51 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

با اين نرخ سکه ديگه دختر مذهبي هم نميشه گرفت، 14 تا سکه هم زياده!
بايد يکي و پيدا کنيم به 5 تن راضي باشه ..!

******

بچه داداشم 6 سالشه خورده بود زمين گفتم بيا بوسش كنم خوب شه برگشته ميگه : نميخوام تو زندگي زخم هايى هست كه فقط يه نفر خاص بايد بوس كنه تا خوب شه!!! :)))
اينا بچه نيستن که افعين :|

 ******

يه دوس دخدر هم نداريم ازمون بپرسه غير از من چندتا جي اف داري؟
مام بش بگيم عزيزم با اينكه خيليا منو ميخوان اما من فقط تورو ميخوام !
بعدش اونم ذوق مرگ شه پرواز كنه و گير كنه تو پنكه سقفي تيكه تيكه شه بميره از شرش راحت شم کصصافط!!!

 ******

مامانم سيم کارتشو در آورده ميگه فک کنم داره ميسوزه
نيگا رنگشم داره عوض ميشه!!!! :|


ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, | 15:46 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

  من نمی دونم "كره خر" كجاش فحشه؟ خودت نگاه كن آخه

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

من نمیدونم " کره خر " کجاش فحشه ؟ خودت نگاه کن آخه ! + عکس

  

نظر بديييييين

نويسنده : عليا

 



تاريخ : چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:, | 15:43 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

حالا هي پوستر الكي چاپ كنيد

-داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟

آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟

-

-

-

-نه من به این اراجیف اعتقادی ندارم؛ من یک روشنفکرم

مگه تا حالا مامانو دیدی؟

نظر نداده در نری

نويسنده : عليا



تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, | 22:35 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

تنها یکی از ۱۰۰۰ مرد، رهبر مردان دیگر می شود. ۹۹۹نفر دیگر دنباله رو زنهایشان هستند. “گروچو مارکس”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
دیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد! پول می خواد که تو نداری!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
لیلی شدم مجنون شدی، شیرین شدم فرهاد شدی
حوا شدم بعید می دونم آدم بشی!!!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
هر زنی از سر هر مردی زیاد است! “ژان پل سارتر”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
بعضی از پسرا رو که میبینم دلم میخواد بهشون بگم:
خوشکل خانوم کدوم آرایشگاه میری !!!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
شما آقا پسری که ابروهاتو ور میداری که خوشگل بشی، فقط با یه ابرو ورداشتن که خوشگل نمیشی، باید رژ بزنی، دامنم بپوشی که ناز بشی!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
الهی ! به‎ ‎مردان در خانه ات / به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنانکه در بچه داری تکند / یلان عوض کردن پوشکند
به آنانکه باذوق و شوق تمام / به مادرزن خود بگویند: مامان
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
بابام به مامانم سپرده جمعه ها هفت صبح بیدارش کنه؛ بگه “امروز جمعه است ، بگیر بخواب!” به حق چیزای نشنیده!!!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟ چون معمولا باید در روان درمانی به دوران
کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ولی زن باید روی آینده خودش خط بکشد.
“سینکلر لوییس”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. “جان رابرت فاولز”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
جوک مردان فمینیستی خنده دار
عوض کردن شوهر فقط عوض کردن مشکل است. “کاتلین نوریس”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
اگر در دنیا فقط یک زن بد وجود باشد همه ی مردها تصور می کنند زن آنهاست. “ضرب المثل روسی”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مرد مثل همان خروسی است که خیال می کند خورشید تنها برای این طلوع می کند که صدای قوقولی قوقوی او را بشنود. “جرج الیوت ”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
دقت کردید تمام بیچارگی زلیخا از روزی شروع شد که؛ یوسف را به غلامی قبول کردند.
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
زن بدون مرد مثل یک ماهی بدون دوچرخه است!
“گلوریا استاینم ”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
خدایا در آفرینش مردها کیفیت را فداى کمیت نکن
کمتر خلق کن ولى آدم خلق کن!
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
مردها را باید کشت
جور دیگر باید زیست …
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
وقتی خدا حوا رو آفرید چی گفت؟
“کار نیکو کردن از پر کردن است”
 
♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
 
به رفیقم که تازه ازدواج کرده میگم مهریه چند تا سکه نوشتی؟ میگه: فلان تا(مثلا هزارتا) میگم اوووووه چقدر زیاااااد! ولی خب عیب نداره، همین که بهت زن دادن خودش خیلی خوبه!



تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, | 22:30 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

آرزوهایی که به آنها نرسیده ایم....
 
یادمه بچه گی هام شوهر خاله ام همیشه می گفت: تو یه چیزی میشی ... تو یه چیزی میشی ... واقعا سق سیاهی داشت و چشم شوری که بعد از این همه سال هیچی نشدم ... همه ما آرزوهایی داشته ایم یا داریم که به آنها نرسیده ایم یا هرگز نخواهیم رسید.
بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن ... نمونه هایی از این دست را بخوانید...
 
- ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !
- قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !
- موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی !
- پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !
- آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن !
- مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن !
- کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم !
- ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن !
- خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه !
- کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن !
- صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن !
- مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه 2 میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون !
- آبدارچی بانک هم نشدیم 1 میلیارد بزنیم به جیب !
- بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد !
- آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن... اه !!
- بیل گیتس هم نشدیم که 500 دلار در ثانیه درآمدمون باشه !
- لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه...!
- فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن !
- فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم !
- به استاد میگم استاد شما که 9 دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم !
- مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم !
- زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه...!
- تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه !
- نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه !
- نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه !
- شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما !
- ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه!
- چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم !
- قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم !
- عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم !
- فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه !
- گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم !
- معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن !
- کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم !
- ماکسیما در افغانستان حدود 6 میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم!
- مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم !
- ای خدا ... بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون !
- مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم !
- توپ فوتبالم نشدیم 22 نفر به خاطرمون خودکشی کنن !


 



تاريخ : یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, | 20:45 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟
بابا آب داد بابا نان داد.

 

می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
من می توانم بخوانم و بنویسم.

می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟
من می توانم بدوم.

.

.

.

.

.

بهمین دلیل ما هنوز بدنبال آب و نانیم ، آنها بدنبال اکتشافات و نوآوری...

نظر يادت نره

نويسنده : عليا



تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, | 21:35 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

تمام چیزی که باید از یک زندگی اموخت یک کلمه است :

        میگذرد

نویسنده : شری



تاريخ : شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, | 21:13 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

زمان بس کند میگذرد برای انان که در انتظار اند؛

بس طولانی است برای انان که در اندوه اند؛

و بس کوتاه برای انان که سرخوش اند؛

اماابدی است برای انان که عاشق اند.

نویسنده: شری



تاريخ : شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, | 21:1 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

مامان، اجازه هست ابروهـــــامو بر دارم؟ -نع!!
مامان، اجازه هست موهــــامو قهوه اي کنم؟ -نع!!
مامان، اجازه هست تونیک صورتی بپــــوشم؟ -نع!!
مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم؟ -نع!!
مامااااان یعنی چی که همش میگی نع... من 18 سالم شده ها!!!!
.
.
.
.
.
.
.

مامان : اَه كامران، خفه میشی؟ یا خفت کنم پسرم ؟!!! :|:|:|

نظر يادت نره

نويسنده : عليا

منبع :http://lovedastan.blogfa.com/



تاريخ : شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, | 20:57 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

اینم اخرین کل کل :

(لطفا با جنبه باشید)

استقلال: ما ٢٤ تا برديم شما ١٨ بار

پرسپولیس: آخه بردهای شما از وقتی تاج بوديد حساب ميشه اگه ما هم بردهامون از وقتی شاهين بوديم حساب بشه خيلی مونده تا به ما برسین

استقلال: علی سامره ثانيه ٣٠ بهتون گل زد

پرسپوليس: به جاش بهترين گلزن دربی پرسپولیسيه ( ايرانپاك : ٧ گل )
استقلال: ما رفت و برگشت برديمتون

پرسپولیس: ماهم رفت و برگشت برديمتون ولي نه به كمك داور

استقلال: ما دو بار قهرمان آسيا شديم شما حتی يه بارم به نيمه نهايی نرسيديد

پرسپولیس: اين ديگه از بی سوادی شما كيسه كشاست كه نميدونيد ما هم دو بار به فينال رسيديم
استقلال: ما از الغرافه ٥ تا نخورديم

پرسپولیس: از ما كه ٦ تا خورديد

استقلال: ما زودترين گل تاريخ ليگ برترو تو ٨ ثانيه از مس سرچشمه نخورديم

پرسپولیس: اولا" ٨ ثانيه نبود گل غلامرضا رضایی سریعترین گل لیگ برتره بعدشم ما هم تو ده دقيقه از يه تيم ده نفره از يه نفر سه تا گل به سه شكل مختلف نخورديم
استقلال: ما پر افتخار ترين تيم آسياييم

پرسپولیس: اولا" پر افتخار ترين تيم آسيا پوهانگ استيلرز كره جنوبيه دوما" ما هم پر طرفدار ترين تيم آسياييم

استقلال : ما ديگه افتخارامون ته كشيد

پرسپولیس: تيم ما ٢ هتريكی تو دربی داره

استقلال :________________

پرسپوليس: تيم ما سه تا از بازيكناش مرد سال فوتبال آسيا شدن

استقلال :________________

پرسپولیس: تيم ما بيشترين لژيونرو تو آسيا داشته
استقلال:________________

پرسپولیس: آقای گل جهان پرسپولیسه

استقلال:________________

پرسپولیس: اسطوره های ما علی دايی که به ميلان و چلسی تو ليگ قهرمانان گل زده مهدوی كيا هم به يوونتوس گل زده

استقلال: بابام صدام كرد بای :-(
 

نظر يادت نره

نويسنده :  عليا

منبع :http://lovedastan.blogfa.com/



تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, | 20:25 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa
تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, | 20:18 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

وضعيت کره زمين  

آمارهاى زير وضعيت کره زمين را نشان می‌دهند. آمارهايى که حتماً براى شما هم جالب هستند:

 

 

جمعيت

57 ٪ آسيايي

21 ٪ اروپايى

14 ٪ آمريکايى (شمالى و جنوبي)

8 ٪ آفريقايى

 

 

 

 

جنسيت

52 ٪ زن

48 ٪ مرد

   

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, | 20:3 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس از خوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند. استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان هاى جورواجور، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى (یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشید، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قیمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قیمت، داخل سینى برجاى مانده اند. شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان می خواهید و این از نظر شما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همین است. مطمئن باشید که فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گران قیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند.
چیزى که همه شما واقعاً مى خواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجان ها رفتید و سپس به فنجان هاى یکدیگر نگاه مى کردید. زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و …. در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص می کند و نه آن را تغییر می دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما در طبیعت فراهم کرده است لذت نمی بریم.
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چایتان لذت ببرید. خوشحال بودن البته به معنى این که همه چیز عالى و کامل است نیست. بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفته اید آن سوى عیب و نقص ها را هم ببینید. در آرامش زندگى کنید، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد...

نظر يادت نره

نويسنده : عليا



تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, | 19:47 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

شکر نعمت نعمتت افزون کند

کفر نعمت از کفت بيرون کند

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/5/16/download_006.jpg

آیا می دانید که کشورسوئیس به هیچ دریایی راه نداره؟

آیا می دانید که تنها 5% از ارتش سوئیس حرفه ای و مابقی وظیفه هستند

آیا می دانید که مردم سوئیس تمیزترین و آرام ترین مردم جهان هستند

آیا می دانید که بخش عمده ای ازاین کشورکوهستانی وزیربرف است

آیامی دانید این کشوردرقلب اروپا درهیچ یک ازجنگهای جهانی اول و دوم شرکت نکرد

آیا میدانید این مربع کوچک تنها 41 هزارکیلومترمربع مساحت دارد یعنی 2% مساحت ایران (مساحت ایران1.648.000 مترمربع است)

آیا می دانید مجموع استان گیلان و مازنداران از لحاظ مساحت و جمعیت ونوع جغرافیا و آب و هوا با سوئیس برابری می کند

با این تفاوت که شمال ایران دارای مرز آبی و امکان تجارت دریایی و صنعت شیلات داره

ولی یخبندان ها الپ و سرما سوئیس رو نداره و سوئیس فقط مرز خشکی دارد

.................

..............

............

..........

........

......

....

...

..

.

ادامه مطلب...




تاريخ : جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, | 19:43 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

گارسون: چه میل دارید؟ آب میوه؟ سودا؟ شکلات؟ مایلو (شیر شکلات)؟ یا قهوه؟
مشتری: لطفا یک چای

گارسون: چای سیلان؟ چای گیاهی؟ چای بوش؟ چای بوش و عسل؟ چای سرد یا چای سبز؟
مشتری: سیلان لطفا

گارسون: چه جور میل دارید؟ با شیر یا بدون شیر؟
مشتری: با شیر لطفا

گارسون: شیر؟ پودر شیر یا شیر غلیظ شده؟
مشتری: شیر لطفا

گارسون: شیر بز، شیر شتر یا شیر گاو؟
مشتری: لطفا شیر گاو.

گارسون: شیر گاوهای مناطق قطبی یا شیر گاوهای آفریقایی؟
مشتری: فکر کنم چای بدون شیر بخورم.

گارسون: با شیرین کننده میل دارید یا با شکر یا با عسل؟ ..
مشتری: با شکر.

گارسون: شکر چغندر قند یا شکر نیشکر؟
مشتری: با شکر نیشکر لطفا

گارسون: شکر سفید، قهوه ای یا زرد؟
مشتری: لطفا چای را فراموش کنید فقط یک لیوان آب به من بدهید

گارسون: آب معدنی یا آب بدون گاز؟
مشتری: آب معدنی

گارسون: طعم دار یا بدون طعم؟
مشتری: ترجیح میدم از تشنگی بمیرم!

...

منبع: www.sany2000.blogfa.com

نظر يادت نره

نويسنده : عليا



تاريخ : یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, | 16:38 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

غضنفر:برو يه نوشيدني واسم بگير
پسرش:كولا يا پپسي
غضنفر:كولا
... پسرش:دايت يا عادي
غضنفر:دايت
... پسرش:قوطي يا شيشة
غضنفر:قوطي
پسرش:كوچك يا بزرگ
غضنفر:اصلا نميخام واسم اب بيار
پسرش:معدني يا لوله كشي
غضنفر: اب معدني
پسرش:سرد يا گرم
غضنفر:ميزنمتا
پسرش:با چوب يا دمباي
غضنفر:حيوون
پسرش:خر يا سك
غضنفر:گمشو از جلو چشام
پسرش: پياده يا با دو
غضنفر:با هر جي برو فقط نبينمت
پسرش:باهام مياي يا تنها برم
غضنفر:ميام ميكوشمت ا
پسرش: با چاقو يا ساطور
غضنفر:ساطور
پسرش:قربانيم ميكني يا تيكه تيكه
غضنفر:خدا لعنتت كنه قلبم وايساد
پسرش: ببرمت دكتر يا دكترو بيارم اينجا

غضنفر مُرد!

نظررررر بدين

نويسنده : عليا



تاريخ : جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, | 13:15 | نویسنده : Shery- Elya - Mahsa

 

نامه یک کودک معترض به پدرش!

http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/6/6/147591_317.jpg

نظر يادت نره

نويسنده : عليا

 



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

كد ماوس

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس